ديروز ازهرچه بودگذشتيم

امروزازهرچه بوديم گذشتيم

 انجاپشت خاكريزبوديم واينجادرپناه ميز

ديروزدنبال گمنامي بوديم و امروزمواظبيم ناممان گم نشود

جبهه بوي ايمان ميداد و اينجا ايمانمان بوميدهد

آنجا درب اتاقمان مينوشتيم يا حسين فرماندهي از آن توست

الان مينويسيم بدون هماهنگي واردنشويد

الهي نصيرمان باش تا بصير گرديم

بصيرمان كن تا ازمسيربرنگرديم

آزاد(رها) مان كن تا اسيرنگرديم